غريب

آشنايانت

غريبه هايي هستند كه تنها

اسمشان را ميداني .

ويتــرين

اگر چشم ها ويترين روح انسان نبودند

هيچ كس عاشق نميشد !

پ ن :

نرگس كرشمه ميبرد از حد ، برون خرام / اي من فداي شيوه چشم سياه تو

خونم بخور كه هيچ ملك با چنان جمال / از دل نيايدش كه نويسد گناه تو ... ( حافظ )

ريخت و پاش رحمت

اين ايام از خيلي ها ميتوتي عيدي بگيري :

 خود امام حسين (ع) و حضرت زين العابدين(ع) و حضرت عباس(ع) كه ميلادشونه

حضرت زهرا (س) و حضرت علي هم كه قدم نو رسيدشون مبارك ، بايد شيريني بدند

حضرت رسول (ص) هم كه بابا بزرگ شدند و ...

حضرت زينب (س) كه هم عمه شدند و هم آبجي بزرگه

و همه ي خوباني كه ميدانند با آمدن حسين (ع) چند ميليارد نفر به ليست بهشت اضاف شدند ...

به هر حال اگر عيدي يا شيريني گيرتون نياد از ..

پ ن : گر گدا كاهل بُوَد ، تقصير صاحب خانه چيست ؟

بغض

چه حرفها كه درون سينه است و

چه گوش ها كه نامحرم ...

بي شعور

با اينكه خودم  پسرم اما از اون پسرهايي كه ميگند قبل از خواستگاري بايد دختره رو يه جايي يه جوري كه خودش نفهمه ببينم حالم به هم ميخوره

مرد باش برو خونشون بگو من اينم ، هم دختره رو ببين هم خانوادش ، هم نوع حرف زدنش ، هم نوع زندگيش

اگر ميخواي زيباييش رو هم چك كني ، زيبايي فقط قيافه نيست . مجموعه اي هست از نوع حرف زدن ، رفتار ، شخصيت ، و.... در آخر قيافه كه با يه نظر ديدن دستت نمياد .

شايدم هنوز اينقدر .... ( جرأت ) نداري كه بلند شي بري خواستگاري

پ ن : حساب احساسات دختر رو هم كردم كه شايد نپسندي و لطمه بخوره ! اين روزها ديگه دختر ها براي يه جلسه خواستگاري رفتن براي كسي شمع روشن نميكنن آق پسر !

اعتكاف

جايي كه پناه ميبري از شر شيطان

از جن و انس

از خود

به امن ترين دامان هستي ...

لحظه لحظه

تنهايي

تنهايي خوب است

به شرط اين كه اصول با هم بودن را هم بياموزي !

قصد ازدواج ندارم ...

18 سالگي : كنكور دارم

23 سالگي : الآن خيلي سرم شلوغه .. سال آخر دانشگاهم

24 سالگي : مگه كوري دارم براي فوق ميخونم ؟

26 سالگي : لطفاً اگه ميشه يك سالي اسم خواستگار رو جلو من نياريد .. .

27 سالگي : الآن واقعا نميدونم بايد براي چي بايد ازدواج كنم ؟ در ضمن از هر چي مرده هم بدم مياد

28 سالگي : طرف بچه است . . .

30 سالگي : من الآن دنبال يه انسان با شخصيت و با تجربه كه بچه هم نباشه ، خوش تيپ و با كار آبرومند و يه نمونه هم تريپ فلسفي داشته باشه و تحصيلاتش هم از من بيشتر باشه ميگردم ..

33 سالگي : ازدواج با رحيم پسر همسايه

39 سالگي : من اوايل براي زندگيم كلي معيار داشتم ، الآن كه در خدمتتونم 6 تا بچه دارم ، هيچ معياري هم براي زندگي ندارم 

پ ن : اميدوارم بي احترامي به كسي نشده باشه ، تنها نقدي بود بر بالا رفتن بي خود سن ازدواج در دختراني كه
بي دليل ازدواج نميكنند ... اضافه بر اينكه ما خودمون پر از نقديم و اشكال
.